معنی فارسی to the contrary

B1

برعکس آن، عبارتی است که برای بیان تضاد یا مخالفت با یک ادعا یا نظر استفاده می‌شود.

Indicates that something is the opposite of what has been stated or assumed.

example
معنی(example):

او ادعا کرد که نظریه‌اش صحیح است، اما مطالعات نشان دادند که برخلاف آن است.

مثال:

He claimed his theory was correct, but studies showed to the contrary.

معنی(example):

بسیاری تصور می‌کنند که موفقیت آسان است، اما شواهد برعکس آن را نشان می‌دهند.

مثال:

Many believe it's easy to succeed, but the evidence suggests to the contrary.

معنی فارسی کلمه to the contrary

: معنی to the contrary به فارسی

برعکس آن، عبارتی است که برای بیان تضاد یا مخالفت با یک ادعا یا نظر استفاده می‌شود.