معنی فارسی to the marrow

B2

به معنای تأثیر عمیق یا شدید در یک شخص، به نحوی که از عمق وجود احساس شود.

Describes something that affects someone profoundly or deeply.

example
معنی(example):

فیلم به قدری هیجان‌انگیز بود که ما را بر لبه صندلی‌هایمان نگه داشت.

مثال:

The movie was exciting to the marrow, keeping us on the edge of our seats.

معنی(example):

سخنرانی او به عمق وجودم نفوذ کرد و به شدت در من طنین انداخت.

مثال:

His speech moved me to the marrow, resonating deeply within.

معنی فارسی کلمه to the marrow

: معنی to the marrow به فارسی

به معنای تأثیر عمیق یا شدید در یک شخص، به نحوی که از عمق وجود احساس شود.