معنی فارسی tourist class
B1سطحی از خدمات مسافرتی که معمولاً شامل قیمتهای مناسب و راحتی متوسط است.
A standard class of travel on trains or airlines that is less expensive than first class.
- NOUN
example
معنی(example):
او بلیت خود را در کلاس گردشگری رزرو کرد تا در هزینهها صرفهجویی کند.
مثال:
She booked a ticket in tourist class to save money.
معنی(example):
کلاس گردشگری صندلیهای راحتی را ارائه میدهد بدون لوکسی کلاس اول.
مثال:
Tourist class offers comfortable seating without the luxury of first class.
معنی فارسی کلمه tourist class
:
سطحی از خدمات مسافرتی که معمولاً شامل قیمتهای مناسب و راحتی متوسط است.