معنی فارسی touristed
B1گردشگری به فعالیت استقبال از بازدیدکنندگان و جذب آنها به مکانهای خاص اشاره دارد.
Describes a place that is popular with tourists, often excessively so.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
(often in combination) Visited by tourists
example
معنی(example):
این منطقه طی ماههای تابستان به شدت گردشگرپذیر شد.
مثال:
The area became highly touristed during the summer months.
معنی(example):
برخی از مکانها بیش از حد گردشگرپذیر شدهاند که لذت بردن از مناظر را دشوار میکند.
مثال:
Some places are over-touristed, making it hard to enjoy the scenery.
معنی فارسی کلمه touristed
:
گردشگری به فعالیت استقبال از بازدیدکنندگان و جذب آنها به مکانهای خاص اشاره دارد.