معنی فارسی town-planning
B2فرایند سازماندهی و مدیریت استفاده از زمین و توسعه زیرساختها در شهرها.
The process of designing and regulating the use of land and infrastructure in urban areas.
- NOUN
example
معنی(example):
برنامهریزی شهری برای توسعه شهرها ضروری است.
مثال:
Town-planning is essential for urban development.
معنی(example):
کمیته برنامهریزی شهری در حال کار بر روی طراحی یک پارک جدید است.
مثال:
The town-planning committee is working on a new park design.
معنی فارسی کلمه town-planning
:
فرایند سازماندهی و مدیریت استفاده از زمین و توسعه زیرساختها در شهرها.