معنی فارسی town-major

B2

عنوانی برای مسئول بالاتر در مدیریت یک شهر که نظارت بر امور محلی را بر عهده دارد.

The head or chief official of a town, responsible for local administration.

example
معنی(example):

شهردار قوانین جدید را اعلام کرد.

مثال:

The town-major announced the new regulations.

معنی(example):

هر ماه، شهردار با ساکنان یک جلسه برگزار می‌کند.

مثال:

Every month, the town-major holds a meeting with residents.

معنی فارسی کلمه town-major

: معنی town-major به فارسی

عنوانی برای مسئول بالاتر در مدیریت یک شهر که نظارت بر امور محلی را بر عهده دارد.