معنی فارسی townsmen

B1

مردان یک شهر، به‌ویژه کسانی که در ادارات محلی یا گروه‌های تصمیم‌گیری کار می‌کنند.

Men who live in a town, typically referring to those who engage in civic responsibilities or community affairs.

noun
معنی(noun):

A man who is a resident of a town, especially of one's own town.

example
معنی(example):

مردم شهر برای بحث در مورد جشنواره پیش رو جمع شدند.

مثال:

The townsmen gathered to discuss the upcoming festival.

معنی(example):

در روزهای قدیم، مردان شهر به طور منظم برای اتخاذ تصمیمات برای جامعه ملاقات می‌کردند.

مثال:

In the old days, the townsmen would meet regularly to make decisions for the community.

معنی فارسی کلمه townsmen

: معنی townsmen به فارسی

مردان یک شهر، به‌ویژه کسانی که در ادارات محلی یا گروه‌های تصمیم‌گیری کار می‌کنند.