معنی فارسی transcendentalise
B1تبدیل کردن به معانی عمیق‌تر و فراتر از واقعیت.
To transform ordinary perceptions into deeper understandings.
- verb
verb
معنی(verb):
To make transcendental.
example
معنی(example):
او همیشه سعی دارد مشاهداتش را در نوشتن به معنای عمیق‌تر تبدیل کند.
مثال:
She always aims to transcendentalise her observations in writing.
معنی(example):
کار او به دنبال تبدیل واقعیت به معانی عمیق‌تر است.
مثال:
His work seeks to transcendentalise the nature of reality.
معنی فارسی کلمه transcendentalise
:
تبدیل کردن به معانی عمیق‌تر و فراتر از واقعیت.
