معنی فارسی transmigrate
B1ترنسمهاجرت، به حرکت یا منتقل شدن جان یا روح از یک بدنی به بدن دیگر اشاره دارد.
To migrate from one body to another, often in a spiritual context.
- verb
verb
معنی(verb):
To migrate to another country.
معنی(verb):
(of the soul) To pass into another body after death.
example
معنی(example):
برخی عقاید بر این باورند که روح میتواند از بدنی به بدن دیگر ترنسمهاجرت کند.
مثال:
Some beliefs hold that the soul can transmigrate from one body to another.
معنی(example):
در این داستان، شخصیت آرزو دارد به شکل دیگری از زندگی ترنسمهاجرت کند.
مثال:
In the story, the character wishes to transmigrate into a different form of life.
معنی فارسی کلمه transmigrate
:
ترنسمهاجرت، به حرکت یا منتقل شدن جان یا روح از یک بدنی به بدن دیگر اشاره دارد.