معنی فارسی transmittance
C1میزان عبور یا منتقل‌شدن یک نوع انرژی، به ویژه نور، از یک ماده.
The ability of a material to allow light or other radiation to pass through it.
- noun
noun
معنی(noun):
A transmission
معنی(noun):
The fraction of incident light, or other radiation, that passes through a substance
example
معنی(example):
انتقال نور از طریق پنجره بالا بود.
مثال:
The transmittance of light through the window was high.
معنی(example):
اندازه‌گیری انتقال می‌تواند در درک خواص مواد کمک کند.
مثال:
Measuring the transmittance can help in understanding material properties.
معنی فارسی کلمه transmittance
:
میزان عبور یا منتقل‌شدن یک نوع انرژی، به ویژه نور، از یک ماده.
