معنی فارسی trellised
B1داربست گذاری شده، به گیاهان یا درختانی اشاره دارد که بر روی یک داربست رشد میکنند.
Describes a plant or tree that is supported by a trellis.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To train or arrange (plants) so that they grow against a trellis.
مثال:
to trellis vines
adjective
معنی(adjective):
Having, or formed as, a trellis.
example
معنی(example):
باغ گلهای رز داربستگذاری شدهای دارد.
مثال:
The garden features trellised roses.
معنی(example):
درختان میوه داربستگذاری شده میتوانند به حداکثر کردن فضا کمک کنند.
مثال:
Trellised fruit trees can help maximize space.
معنی فارسی کلمه trellised
:
داربست گذاری شده، به گیاهان یا درختانی اشاره دارد که بر روی یک داربست رشد میکنند.