معنی فارسی triculated

B1

تقسیم شده به سه قسمت.

Divided into three parts.

example
معنی(example):

پارچه برای بهبود جریان هوا به سه قسمت تقسیم‌شده بود.

مثال:

The fabric was triculated for better airflow.

معنی(example):

طراحی تقسیم‌شده به سه قسمت انعطاف‌پذیری بیشتری در حرکت ایجاد کرد.

مثال:

The triculated design allowed for more flexibility in movement.

معنی فارسی کلمه triculated

: معنی triculated به فارسی

تقسیم شده به سه قسمت.