معنی فارسی truthiness
B2 /ˈtɹuːθinəs/راستپنداری، حالتی که در آن فرد بیشتر به احساس یا ادراک خود از حقیقت تکیه میکند تا بر شواهد واقعی.
The quality of seeming to be true based on intuition, rather than factual evidence.
- noun
noun
معنی(noun):
Truthfulness.
معنی(noun):
Superficial or asserted truthfulness, without recourse to evidence.
معنی(noun):
The property of being truthy, i.e. evaluating to true in a Boolean context.
example
معنی(example):
مفهوم راستپنداری بهطور مکرر در بحثها مطرح میشود.
مثال:
The concept of truthiness is often discussed in debates.
معنی(example):
راستپنداری میتواند بر افکار عمومی بیشتر از واقعیتها تأثیر بگذارد.
مثال:
Truthiness can influence public opinion more than facts.
معنی فارسی کلمه truthiness
:
راستپنداری، حالتی که در آن فرد بیشتر به احساس یا ادراک خود از حقیقت تکیه میکند تا بر شواهد واقعی.