معنی فارسی try one's hand at

B1

تلاش کردن برای انجام کاری جدید و ناشناخته به‌عنوان فرصتی برای یادگیری یا مهارت.

To attempt to do something for the first time, often to see if one is skilled at it.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت برای اولین بار دستش را به نقاشی امتحان کند.

مثال:

He decided to try his hand at painting for the first time.

معنی(example):

او می‌خواهد دستش را به پختن غذاهای مختلف امتحان کند.

مثال:

She wants to try her hand at cooking different cuisines.

معنی فارسی کلمه try one's hand at

:

تلاش کردن برای انجام کاری جدید و ناشناخته به‌عنوان فرصتی برای یادگیری یا مهارت.