معنی فارسی tumefied
B2متورم شده، به معنای افزایش حجم یا برجستگی قسمتی از بدن به دلیل تجمع مایعات یا آسیب است.
Swollen, typically due to inflammation or injury.
- verb
verb
معنی(verb):
To cause to swell.
معنی(verb):
To swell; to rise into a tumour.
example
معنی(example):
منطقه مصدوم پس از تصادف متورم شده بود.
مثال:
The injured area had become tumefied after the accident.
معنی(example):
مچ پای او متورم شده بود و این باعث مشکل در راه رفتن او شد.
مثال:
Her ankle was tumefied, making it difficult for her to walk.
معنی فارسی کلمه tumefied
:
متورم شده، به معنای افزایش حجم یا برجستگی قسمتی از بدن به دلیل تجمع مایعات یا آسیب است.