معنی فارسی tunned
B2تنظیم شده، به معنای اینکه یک وسیله یا ساز به طور خاص برای بهبود عملکرد یا کیفیت صدا تنظیم شود.
Adjusted or altered for improved performance or effectiveness, often used in reference to musical instruments or vehicles.
- verb
verb
معنی(verb):
To put into tuns, or casks.
example
معنی(example):
ماشین برای عملکرد بهتر در پیست مسابقه تنظیم شده بود.
مثال:
The car was tuned for better performance on the racetrack.
معنی(example):
او گیتارش را برای صدای غنیتر تنظیم کرده است.
مثال:
He has tuned his guitar for a richer sound.
معنی فارسی کلمه tunned
:
تنظیم شده، به معنای اینکه یک وسیله یا ساز به طور خاص برای بهبود عملکرد یا کیفیت صدا تنظیم شود.