معنی فارسی tunning
B1تنظیم، فرآیند اصلاح یا بهینهسازی عملکرد یک وسیله یا ساز، به منظور بهبود کیفیت یا کارایی.
The act of adjusting or optimizing the performance of an instrument or machine.
- verb
verb
معنی(verb):
To put into tuns, or casks.
example
معنی(example):
تنظیم موتور برای بهینهسازی کارایی ضروری بود.
مثال:
Tunning the engine was necessary for optimal efficiency.
معنی(example):
او هر چند ماه یکبار از تنظیم پیانوی خود لذت میبرد.
مثال:
She enjoys tunning her piano every few months.
معنی فارسی کلمه tunning
:
تنظیم، فرآیند اصلاح یا بهینهسازی عملکرد یک وسیله یا ساز، به منظور بهبود کیفیت یا کارایی.