معنی فارسی turgescent
C1متورم، به حالتی اطلاق میشود که بخاطر پر شدن از مایعات یا دیگر عوامل، بزرگ و برجسته میشود.
Swollen or enlarged due to the inflow of fluid; bloated.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Becoming turgid or swollen.
example
معنی(example):
گیاه متورم پس از باران نشانههای رشد را نشان داد.
مثال:
The turgescent plant showed signs of growth after the rain.
معنی(example):
سلولهای متورم با آب پر شده بودند و باعث شده بودند که متورم شوند.
مثال:
The turgescent cells were filled with water, making them swollen.
معنی فارسی کلمه turgescent
:
متورم، به حالتی اطلاق میشود که بخاطر پر شدن از مایعات یا دیگر عوامل، بزرگ و برجسته میشود.