معنی فارسی twine
A2 /twaɪn/رشته‌ای نازک و قوی که معمولاً برای بستن یا اتصال اشیا استفاده می‌شود.
A strong thin string that is used for tying things together.
- noun
noun
معنی(noun):
A twist; a convolution.
معنی(noun):
A strong thread composed of two or three smaller threads or strands twisted together, and used for various purposes, as for binding small parcels, making nets, and the like; a small cord or string.
معنی(noun):
The act of twining or winding round.
معنی(noun):
Intimate and suggestive dance gyrations.
example
معنی(example):
من از رشته برای بستن بسته استفاده کردم.
مثال:
I used twine to tie the package.
معنی(example):
باغبان از رشته برای حمایت از گیاهان در حال رشد استفاده کرد.
مثال:
The gardener used twine to support the growing plants.
معنی فارسی کلمه twine
:
رشته‌ای نازک و قوی که معمولاً برای بستن یا اتصال اشیا استفاده می‌شود.
