معنی فارسی twist someone's arm

B2

فشار آوردن به کسی برای اینکه کاری را انجام دهد یا توافقی را بپذیرد.

To persuade someone to do something by using pressure or forceful tactics.

verb
معنی(verb):

To coerce, force, or cajole.

مثال:

They had to twist his arm, but they got him to join the project.

example
معنی(example):

او مجبور شد که بازوی او را بچرخاند تا او را به پیوستن به باشگاه متقاعد کند.

مثال:

He had to twist her arm to get her to join the club.

معنی(example):

گاهی اوقات، شما باید بازوی کسی را بچرخانید تا او را مجبور به توافق کنید.

مثال:

Sometimes, you need to twist someone's arm to make them agree.

معنی فارسی کلمه twist someone's arm

:

فشار آوردن به کسی برای اینکه کاری را انجام دهد یا توافقی را بپذیرد.