معنی فارسی twizzling

A2

پیچاندن به معنای چرخاندن یا گرداندن یک شی است، به خصوص برای جمع‌آوری بیشتر چیزهای ریز.

The act of twisting or spiraling something, particularly food, for easier consumption.

verb
معنی(verb):

To rotate, spin or twirl.

معنی(verb):

To perform the twizzle maneuver.

example
معنی(example):

او در حال پیچاندن ماکارونی به دور چنگال خود است.

مثال:

She is twizzling the spaghetti on her fork.

معنی(example):

پیچاندن کمک می‌کند تا ماکارونی بیشتری با کثیفی کمتر جمع شود.

مثال:

Twizzling helps to gather more pasta with less mess.

معنی فارسی کلمه twizzling

: معنی twizzling به فارسی

پیچاندن به معنای چرخاندن یا گرداندن یک شی است، به خصوص برای جمع‌آوری بیشتر چیزهای ریز.