معنی فارسی umbrian
B1وابسته به اومبریا، منطقهای در ایتالیا که به زیباییهای طبیعیاش مشهور است.
Relating to Umbria, a region in Italy known for its natural beauty.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اومبریا به خاطر چشماندازهای زیبا و شهرهای واقع در تپههایش شناخته شده است.
مثال:
Umbria is known for its beautiful landscapes and hilltop towns.
معنی(example):
منطقه اومبریا به خاطر شرابها و روغن زیتونش مشهور است.
مثال:
The Umbrian region is famous for its wines and olive oil.
معنی فارسی کلمه umbrian
:
وابسته به اومبریا، منطقهای در ایتالیا که به زیباییهای طبیعیاش مشهور است.