معنی فارسی umpired
B1داوری کردن، به معنای نظارت بر یک مسابقه ورزشی و تصمیمگیری در مورد قوانین آن.
To act as an official who makes decisions and enforces the rules in a sports game.
- verb
verb
معنی(verb):
To act as an umpire in a game.
معنی(verb):
To decide as an umpire.
example
معنی(example):
بازی توسط یک داور حرفهای که بسیار عدالتمحور بود قضاوت شد.
مثال:
The game was umpired by a professional referee who was very fair.
معنی(example):
او آخر هفته گذشته بازی بیسبال محلی را قضاوت کرد.
مثال:
She umpired the local baseball game last weekend.
معنی فارسی کلمه umpired
:
داوری کردن، به معنای نظارت بر یک مسابقه ورزشی و تصمیمگیری در مورد قوانین آن.