معنی فارسی un-favorite
B1چیزی که به هیچ وجه مورد علاقه نیست.
Referring to something that is not a favorite; the least liked.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کتاب نامحبوب او خیلی کسلکننده است.
مثال:
His un-favorite book is very boring.
معنی(example):
روزهای بارانی نوع آب و هوای نامحبوب او هستند.
مثال:
Rainy days are her un-favorite type of weather.
معنی فارسی کلمه un-favorite
:
چیزی که به هیچ وجه مورد علاقه نیست.