معنی فارسی un-restored

B2

غیرمرمتی به چیزی اطلاق می‌شود که به حالت اولیه خود بازگردانده نشده است.

Not restored; remaining in its original condition.

example
معنی(example):

تابلوی غیرمرمتی به عیوب اصلی خود باقی مانده است.

مثال:

The un-restored painting retains its original flaws.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که ساختمان غیرمرمتی را دست نزنند.

مثال:

They decided to leave the un-restored building alone.

معنی فارسی کلمه un-restored

: معنی un-restored به فارسی

غیرمرمتی به چیزی اطلاق می‌شود که به حالت اولیه خود بازگردانده نشده است.