معنی فارسی unaffordable
B1غیرقابل خرید، به وضعیتی اشاره دارد که هزینه چیزی بیش از حد بالاست و مردم نمیتوانند آن را بپردازند.
Not able to be afforded; too expensive.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Too expensive to be afforded.
example
معنی(example):
خودروی جدید برای بیشتر مردم غیرقابل خرید است.
مثال:
The new car is unaffordable for most people.
معنی(example):
مسکن در شهر غیرقابل خرید شده است.
مثال:
Housing in the city has become unaffordable.
معنی فارسی کلمه unaffordable
:
غیرقابل خرید، به وضعیتی اشاره دارد که هزینه چیزی بیش از حد بالاست و مردم نمیتوانند آن را بپردازند.