معنی فارسی unascertained

B1 /ˌʌnæsɚˈteɪnd/

نامشخص، به حالتی اشاره دارد که اطلاعات کافی برای تعیین یک نتیجه یا واقعیت وجود ندارد.

Not established or determined; uncertain.

adjective
معنی(adjective):

Not ascertained; undetermined; unknown.

example
معنی(example):

نتایج آزمایش مشخص نبود.

مثال:

The results of the experiment were unascertained.

معنی(example):

احساسات او در مورد این موضوع نامشخص باقی مانده است.

مثال:

Her feelings on the matter remain unascertained.

معنی فارسی کلمه unascertained

: معنی unascertained به فارسی

نامشخص، به حالتی اشاره دارد که اطلاعات کافی برای تعیین یک نتیجه یا واقعیت وجود ندارد.