معنی فارسی unawed
B1غیر تحت تأثیر قرار گرفته، به معنای عدم احساس شگفتی یا تعجب در مواجهه با چیزی بزرگ یا تحسینبرانگیز.
Not affected or impressed by something impressive or overwhelming.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not awed; not afraid, impressed or in awe.
example
معنی(example):
او تحت تأثیر اجرای بزرگ نبود.
مثال:
She was unawed by the grand performance.
معنی(example):
او با وجود تشویقها بیتوجه ماند.
مثال:
He remained unawed despite the applause.
معنی فارسی کلمه unawed
:
غیر تحت تأثیر قرار گرفته، به معنای عدم احساس شگفتی یا تعجب در مواجهه با چیزی بزرگ یا تحسینبرانگیز.