معنی فارسی unbidden
B2 /ʌnˈbɪd.ən/بدون دعوت، به شکل غیرقابل پیشبینی و بدون درخواست قبلی.
Not asked for; uninvited.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not invited, requested or asked for
example
معنی(example):
او بدون دعوت در مهمانی حاضر شد و همه را شگفتزده کرد.
مثال:
She arrived at the party unbidden and surprised everyone.
معنی(example):
افکار در لحظات ساکت بدون دعوت به ذهنش آمدند.
مثال:
Thoughts came to his mind unbidden during the quiet moments.
معنی فارسی کلمه unbidden
:
بدون دعوت، به شکل غیرقابل پیشبینی و بدون درخواست قبلی.