معنی فارسی unbonnets

B1

درباره پراگ‌هایی (نیاز به کلاهی) که بدون کلاه هستند.

Referring to items of clothing that are without any hats or bonnets.

verb
معنی(verb):

To remove a bonnet from.

معنی(verb):

To take off one's bonnet.

example
معنی(example):

درباره پراگ‌های بدون کلاه، هم در حال افتادن از صندلی‌ها بودند.

مثال:

The unbonnets were left hanging on the back of the chairs.

معنی(example):

درباره پراگ‌های بدون کلاه به طور مشخص نسبت به لباس‌های سنتی غیررسمی‌تر بودند.

مثال:

The unbonnets were characteristically casual compared to traditional wear.

معنی فارسی کلمه unbonnets

: معنی unbonnets به فارسی

درباره پراگ‌هایی (نیاز به کلاهی) که بدون کلاه هستند.