معنی فارسی uncaps

A2

عمل باز کردن درپوش یک شی مانند بطری یا قلم.

To remove the cap from something.

verb
معنی(verb):

To remove a cap or cover from.

معنی(verb):

To take off one's cap.

example
معنی(example):

او درپوش بطری را قبل از ریختن نوشیدنی باز می‌کند.

مثال:

She uncaps the bottle before pouring the drink.

معنی(example):

او درپوش قلم را برای شروع نوشتن باز می‌کند.

مثال:

He uncaps the pen to start writing.

معنی فارسی کلمه uncaps

: معنی uncaps به فارسی

عمل باز کردن درپوش یک شی مانند بطری یا قلم.