معنی فارسی unchaperoned
B1بدون سرپرست، به معنی عدم حضور فردی که نظارت یا مراقبت کند.
Not accompanied by a guardian or chaperone.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not chaperoned; not having a chaperone
example
معنی(example):
کودک در این رویداد بدون سرپرست بود.
مثال:
The child was unchaperoned at the event.
معنی(example):
رفتن به مهمانی بدون سرپرست ممکن است خطرناک باشد.
مثال:
Going to the party unchaperoned can be risky.
معنی فارسی کلمه unchaperoned
:
بدون سرپرست، به معنی عدم حضور فردی که نظارت یا مراقبت کند.