معنی فارسی unclimbed
B1به کوه یا قلهای اشاره دارد که تاکنون هیچکس آن را تسخیر نکرده است.
Referring to a mountain or peak that has not been climbed.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not climbed.
example
معنی(example):
کوهی که هیچکس آن را صعود نکرده راز بسیاری است.
مثال:
The unclimbed mountain remains a mystery to many.
معنی(example):
آنها قلههای صعود نشده را در منطقه دورافتاده کشف کردند.
مثال:
They discovered unclimbed peaks in the remote region.
معنی فارسی کلمه unclimbed
:
به کوه یا قلهای اشاره دارد که تاکنون هیچکس آن را تسخیر نکرده است.