معنی فارسی uncluttered

B1

بدون شلوغی، به حالتی اشاره دارد که در آن چیزها به ترتیب و سازمان‌یافته قرار دارند.

Having few items or distractions; organized.

verb
معنی(verb):

To eliminate clutter from.

معنی(verb):

To eliminate clutter.

adjective
معنی(adjective):

Not cluttered; without clutter

example
معنی(example):

میز او بدون شلوغی بود و کار کردن را آسان می‌کرد.

مثال:

Her desk was uncluttered, making it easy to work.

معنی(example):

یک اتاق بدون شلوغی می‌تواند به شما کمک کند احساس آرامش بیشتری داشته باشید.

مثال:

An uncluttered room can help you feel more relaxed.

معنی فارسی کلمه uncluttered

: معنی uncluttered به فارسی

بدون شلوغی، به حالتی اشاره دارد که در آن چیزها به ترتیب و سازمان‌یافته قرار دارند.