معنی فارسی unconformable

B2

در زمین‌شناسی، به شرایطی اطلاق می‌شود که لایه‌های سنگی بر روی لایه‌های دیگر قرار می‌گیرند و بر یکدیگر منطبق نیستند.

In geology, referring to rock layers that do not conform to the layers above or below them.

adjective
معنی(adjective):

Not conformable.

معنی(adjective):

Exhibiting unconformity.

example
معنی(example):

سنگ‌ها مشخص شد که با لایه‌های بالایی خود سازگار نیستند.

مثال:

The rocks were found to be unconformable with the layers above them.

معنی(example):

زمین‌شناسان برای درک تاریخ زمین، لایه‌های غیرسازگار را مطالعه می‌کنند.

مثال:

Geologists study unconformable layers to understand the Earth's history.

معنی فارسی کلمه unconformable

: معنی unconformable به فارسی

در زمین‌شناسی، به شرایطی اطلاق می‌شود که لایه‌های سنگی بر روی لایه‌های دیگر قرار می‌گیرند و بر یکدیگر منطبق نیستند.