معنی فارسی unconquered
B2تسخیر نشده، به مکانی یا وضعیتی که تحت کنترل یا سلطه کسی قرار نگرفته باشد، اشاره دارد.
Not subdued or defeated; remaining free and independent.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not conquered
example
معنی(example):
سرزمین تسخیر نشده برای نسلها آزاد باقی ماند.
مثال:
The unconquered land remained free for generations.
معنی(example):
او روحی تسخیر نشدنی داشت که دیگران را الهام بخشید.
مثال:
She had an unconquered spirit that inspired others.
معنی فارسی کلمه unconquered
:
تسخیر نشده، به مکانی یا وضعیتی که تحت کنترل یا سلطه کسی قرار نگرفته باشد، اشاره دارد.