معنی فارسی uncounted
B1شمارش نشده، به وضعیتی اشاره دارد که تعداد چیزها یا افراد به دقت مشخص نشده باشد.
Not counted or recorded, often referring to items or instances that have not been included in a total.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not counted.
example
معنی(example):
در آسمان ستارههای زیادی وجود دارد که شمارش نشدهاند.
مثال:
There are many uncounted stars in the sky.
معنی(example):
چندین رأی شمارشنشده در انتخابات داده شد.
مثال:
Several uncounted votes were cast in the election.
معنی فارسی کلمه uncounted
:
شمارش نشده، به وضعیتی اشاره دارد که تعداد چیزها یا افراد به دقت مشخص نشده باشد.