معنی فارسی uncrated
B1عمل رها کردن اشیا از داخل جعبه یا بسته بندی است.
Removed from a crate; unpacked.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not contained in a crate.
example
معنی(example):
اثر هنری با احتیاط فراوان از جعبه خارج شد تا آسیب نبیند.
مثال:
The artwork was un crated with great care to avoid damage.
معنی(example):
پس از خارج شدن از جعبه، مبلمان کاملاً نو به نظر میرسید.
مثال:
After being un crated, the furniture looked brand new.
معنی فارسی کلمه uncrated
:
عمل رها کردن اشیا از داخل جعبه یا بسته بندی است.