معنی فارسی uncrating

B1

فرآیند خارج کردن اشیا از یک جعبه یا بسته را توصیف می‌کند.

The process of removing items from a crate.

verb
معنی(verb):

To remove from a crate.

example
معنی(example):

خارج کردن تأمین مواد بیشتر از آنچه که انتظار می‌رفت طول کشید.

مثال:

Un crating the supplies took longer than expected.

معنی(example):

او از خارج کردن گجت‌های جدیدش لذت برد.

مثال:

She enjoyed un crating her new gadgets.

معنی فارسی کلمه uncrating

: معنی uncrating به فارسی

فرآیند خارج کردن اشیا از یک جعبه یا بسته را توصیف می‌کند.