معنی فارسی uncurtained
B1بدون پرده، اشاره به جایی دارد که پردهها کشیده نشدهاند و نور بیشتری وارد میشود.
Without curtains; allowing light to come in freely.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Without curtains.
example
معنی(example):
اتاق با پنجرههای بدون پرده روشنتر به نظر میرسید.
مثال:
The room looked brighter with the windows uncurtained.
معنی(example):
آنها پنجرههای بدون پرده را برای حس بازتر ترجیح میدهند.
مثال:
They prefer uncurtained windows for a more open feeling.
معنی فارسی کلمه uncurtained
:
بدون پرده، اشاره به جایی دارد که پردهها کشیده نشدهاند و نور بیشتری وارد میشود.