معنی فارسی uncured
B1بیپروسه، به مواد غذایی اشاره دارد که فرآیند نگهداری یا درمان بر روی آنها انجام نشده است.
Not processed for preservation; lacking curing or treatment.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not cured.
example
معنی(example):
گوشت بیپروسه باید بهدرستی پخته شود.
مثال:
The uncured meat needs to be cooked properly.
معنی(example):
زمانی که بیپروسه باقی بماند، پنیر طعمی قوی پیدا میکند.
مثال:
When left uncured, the cheese develops a strong flavor.
معنی فارسی کلمه uncured
:
بیپروسه، به مواد غذایی اشاره دارد که فرآیند نگهداری یا درمان بر روی آنها انجام نشده است.