معنی فارسی uncurbed

B1

بی‌قید، به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن چیزها به شکل طبیعی و بدون کنترل رشد می‌کنند.

Not restricted or controlled; grown freely and naturally.

adjective
معنی(adjective):

Unlimited; unrestricted.

example
معنی(example):

درخت در جنگل به‌طور بی‌قید و وحشی رشد کرده است.

مثال:

The tree grew uncured and wild in the forest.

معنی(example):

رشد بی‌قید و شرط باغ، حالتی طبیعی به آن داد.

مثال:

The uncured growth of the garden gave it a natural feel.

معنی فارسی کلمه uncurbed

: معنی uncurbed به فارسی

بی‌قید، به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن چیزها به شکل طبیعی و بدون کنترل رشد می‌کنند.