معنی فارسی under the wire
B2در آخرین لحظه یا دقیقاً در زمان تعیینشده، به ویژه برای تحویل یا ارسال چیزی.
At the last possible moment; just before a deadline.
- IDIOM
example
معنی(example):
او درخواستش را درست قبل از مهلت ارسال کرد.
مثال:
He submitted his application just under the wire.
معنی(example):
او گزارشش را درست پیش از مهلت تمام کرد.
مثال:
She finished her report under the wire.
معنی فارسی کلمه under the wire
:
در آخرین لحظه یا دقیقاً در زمان تعیینشده، به ویژه برای تحویل یا ارسال چیزی.