معنی فارسی under-investing

B1

سرمایه‌گذاری نکردن به میزان کافی در یک حوزه، که ممکن است پیامدهای منفی به همراه داشته باشد.

The act of not investing enough in a particular area, potentially leading to negative outcomes.

example
معنی(example):

آنها در آموزش سرمایه‌گذاری کمتری می‌کنند که بر آینده دانش‌آموزان تأثیر می‌گذارد.

مثال:

They are under-investing in education, which affects the future of the students.

معنی(example):

سرمایه‌گذاری کمتر در تکنولوژی می‌تواند به سیستم‌های منسوخ منجر شود.

مثال:

Under-investing in technology can lead to outdated systems.

معنی فارسی کلمه under-investing

: معنی under-investing به فارسی

سرمایه‌گذاری نکردن به میزان کافی در یک حوزه، که ممکن است پیامدهای منفی به همراه داشته باشد.