معنی فارسی under-performed

B2

در گذشته عملکرد کمتری از حد انتظار داشتن.

To have performed less well than expected or required.

example
معنی(example):

او در آخرین امتحانش عملکرد ضعیفی داشت.

مثال:

He under-performed on his last exam.

معنی(example):

سال گذشته، شرکت در فروش عملکرد ضعیفی داشت.

مثال:

Last year, the company under-performed in sales.

معنی فارسی کلمه under-performed

: معنی under-performed به فارسی

در گذشته عملکرد کمتری از حد انتظار داشتن.