معنی فارسی under-utilised

B2

به کار نگرفتن کامل منابع یا توانایی‌ها به گونه‌ای که بتوانند بهترین نتیجه را بدهند.

To use something less effectively or to a lesser extent than is possible or necessary.

example
معنی(example):

این خدمات به دلیل عدم آگاهی به‌خوبی استفاده نشد.

مثال:

The service was under-utilised due to lack of awareness.

معنی(example):

بسیاری از امکانات در جامعه به‌درستی استفاده نمی‌شوند.

مثال:

Many facilities remain under-utilised in the community.

معنی فارسی کلمه under-utilised

: معنی under-utilised به فارسی

به کار نگرفتن کامل منابع یا توانایی‌ها به گونه‌ای که بتوانند بهترین نتیجه را بدهند.