معنی فارسی under-utilising
B2به کار نگرفتن کامل منابع یا تواناییها به گونهای که بتوانند بهترین نتیجه را بدهند.
To use something less effectively or to a lesser extent than is possible or necessary.
- VERB
example
معنی(example):
آنها با قبول نکردن چالشهای بیشتر از پتانسیل خود بهخوبی استفاده نمیکنند.
مثال:
They are under-utilising their potential by not taking on more challenges.
معنی(example):
بهدرستی استفاده نکردن از ابزارهای موجود میتواند منجر به نایابی در کار شود.
مثال:
Under-utilising available tools can lead to inefficiencies.
معنی فارسی کلمه under-utilising
:
به کار نگرفتن کامل منابع یا تواناییها به گونهای که بتوانند بهترین نتیجه را بدهند.