معنی فارسی undercooling
B1فرایند نگه‌داشتن یک مایع در دمای زیر حد انجماد آن بدون تبدیل به یخ.
The process of cooling a liquid below its freezing temperature without it solidifying.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To cool insufficiently
معنی(verb):
To supercool
noun
معنی(noun):
An instance of insufficient cooling
example
معنی(example):
زیر دما نگه‌داشتن زمانی اتفاق می‌افتد که یک مایع زیر نقطه انجماد است اما هنوز مایع باقی می‌ماند.
مثال:
Undercooling happens when a liquid is below its freezing point but still remains liquid.
معنی(example):
دانشمندان زیر دما نگه‌داشتن را مطالعه می‌کنند تا بفهمند مواد در دماهای مختلف چگونه رفتار می‌کنند.
مثال:
Scientists study undercooling to understand how materials behave in different temperatures.
معنی فارسی کلمه undercooling
:
فرایند نگه‌داشتن یک مایع در دمای زیر حد انجماد آن بدون تبدیل به یخ.
