معنی فارسی underdamping

C1

زیرپوششی به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن نوسان‌های یک سیستم به آرامی کاهش می‌یابند.

A condition in oscillatory systems characterized by slow decay of oscillations.

verb
معنی(verb):

To fail to sufficiently suppress vibrations in.

example
معنی(example):

در نوسانات زیرپوششی، نوسانات به آرامی در طول زمان کاهش می‌یابند.

مثال:

Underdamping occurs in systems where oscillations decrease slowly over time.

معنی(example):

مکانیزم تعلیق یک خودرو می‌تواند رفتار زیرپوششی را در حین یک پرش سریع نشان دهد.

مثال:

A car's suspension mechanism can demonstrate underdamping behavior during a fast bounce.

معنی فارسی کلمه underdamping

: معنی underdamping به فارسی

زیرپوششی به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن نوسان‌های یک سیستم به آرامی کاهش می‌یابند.