معنی فارسی underexplored
B1کمتر از حد مطلوب کاوش شده، به مکان یا موضوعی اشاره دارد که هنوز بهاندازه کافی مورد بررسی و تحقیق قرار نگرفته است.
Not sufficiently examined or studied.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not explored (either physically or intellectually) to the usual degree
مثال:
The deep ocean floor remains underexplored.
example
معنی(example):
این جزیره هنوز توسط محققان بهخوبی کاوش نشده است.
مثال:
The island remains underexplored by researchers.
معنی(example):
بسیاری از قسمتهای جنگل هنوز بهخوبی کاوش نشدهاند.
مثال:
Many parts of the forest are still underexplored.
معنی فارسی کلمه underexplored
:
کمتر از حد مطلوب کاوش شده، به مکان یا موضوعی اشاره دارد که هنوز بهاندازه کافی مورد بررسی و تحقیق قرار نگرفته است.